اسکار


فیلم Million Doller Baby برنده اسکار شد، (با اینکه همه تون می دونین و یک کم هم دیره آخه پریشب گذاشتش و برنده شد.

   

عجبا......

واقعا عجبا! دیشب، نصف شبی اومدم یه چیزی اینجا بنویسم، اول که مخمون کار نکرد بعدش که شروع کردم دیگه راهنمایی شدم به اتاق خواب. و حالا هم که تا حالا ۲ خط نوشتم. تند تند می نویسم که وقت بشه پستش کرد. 
خب نمی دونم چرا این یکی(یعنی همه ها ولی این یکی بیشتر) از معلمها ما رو خیلی دوست داره همش به ما پیشنهاد میده بریم بیرون گشت بزنیم و درس و ول کنیم، خیلی هم با نمکه و من خیلی دوستش دارم، آخه خیلی قد بلنده. این چهار شنبه هم ما را به جایی می برد که خبر هم نداریم ولی در مورد رشته هایی است که می خواهیم درس بخوانیم. مارا هم با ماشین شان می برند. قبل از آن به ما پیشنهاد داد که راه برویم یا با ماشین؟! ولی خب، خیلی اصرار داشت با ماشین برویم و من هم قبول کردم.
الان هم موقع برگشت به مدرسه است. 
پس تا موقع بعدی..........
          

سلام
بلاخره مدرسه انتخاب شد و رفت پی کارش تا سال بعد. همون مدرسه سومی. من برای یه کلاسم گیتار انتخاب کردم، کار با چوب، گرافیک، Art،‌ پنجمیشم یه کلاسی مربوط به کامپیوتر گرفتم. 
خب دیگه اینکه، امروز استرس زیاد داشت، از صبح تا بعد از ظهر، تقریبا نصف جون شدم. از همون اول همش داشتیم تکلیف های انجام نشده رو،تموم می کردیم، چون نمره ها هفته بعد cut off یا of میشن (این کلمه ها رو میبینید، شرمنده از بس طرز حرف زدنم فرق کرده، هم عربی، انگلیسی، فارسی، عربی چون دوستم عربی بلده فارسی هم که زبونشه ولی تو عربی ماهر تره از سوریه اومده) خب چقدر دور شدم از مسئله مردنم. از شانس بدمون بعد از ظهر یه گروه رقص باله اومده بودن که ما سرمون شلوغ بود و یه ذره شم ندیدیم. من یه چشمم بالا بود یه چشمم پایین. خلاصه زدیم و در ۱۰ دقیقه آخر تمومش کردیم. ولی  من می خواستم ببینم رقصشونو..........
تازه الان هم به زور اومدم اینجا رو به روز کنم آخه هنوز باید تکلیف انجام بدم، این روزها هم امتحانه هم تکلیف، عجب معلم هایی آخر آخر ترم که شد یادشون میوفته که باید نمره تو دفترش داشته باشه.
ولی خب خوبیش اینه که جمعه تعطیلیم و سه روز تعطیلی. ولی باز هم مدرسه همیشه بهترینه!