گاهی وقتها...


   گاهی وقتها فکر می کنم بچه بودن هم واسه خودش راه و کاری داره. 

 همه میگن بچه ها همشون پاکند.

ـ مگه هستند؟ 
 
آره! این رو که میشه از همون دور دورها هم فهمید!

ـ مثلا تا کجا؟

 تا اوج همه ی پاکی ها.

ـ خب من از سن بچه گی یک کم گذشتم، یه دخترک ۱۳ ساله ام. من هم پاکم؟ 
  من می دونم که خیلی گناه کردم،اولا، برام خیلی سخت بود، ولی حالا به قول یکی عادی شده....
 
  هرچی باشی، اگه واقعا خواستی برگردی به بچگی، پاک شو، همیشگی. خدا همه رو دوست داره. حتی آدم بد ها رو. آخه اونها هم قلب دارن. قلب هیچکی از سنگ نیست.

















 ـ هر وقت دوباره رفتی پیش خدا، بهش بگو خیلی دوسش دارم.















 


نظرات 4 + ارسال نظر
رضا سه‌شنبه 30 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 02:21 ق.ظ http://SetareyeAsemooneShab.persianblog.com

از همون دور دورها، درست همون جا که پیش خدا میتونی بایستی، میتونی ببینی که همه کودکان پاکند. درست مثل برف، مثل رود، درست مثل روح سبز درخت. خُب شما هنوز خیلی خیلی خیلی پاکی. اینو مطمئنم :) چون من هم سیزده ساله بودم و هم بیست ساله. اصلا با هم قابل مقایسه نیست. راستی میدونستید داداش وسطیه من هم ۱۳ سالشه؟ :)

سهیل سه‌شنبه 30 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 02:22 ب.ظ http://solli.persianblog.com

بچه ها همشون پاکن ... وقتی یه بچه کوچیک و معصوم ، با اون چشمای زیباش بهت نگاه میکنه ...میتونی پاکی و صداقت رو توشون ببینی ...بچه ها همشون پاکن ...عشق و دوست داشتن رو به معنای واقعی ، میشه تو این دوران پیدا کرد ...دورانی که دروغ و ریایی در کار نیست ....دورانی که وقتی برمیگردم و بهشون نگاه میکنم ، فقط افسوس میخورم که چقدر زود گذشت .....کاش هیچ وقت بررگ نمیشدم و تو همون دوران بچگی و کودکی ، با همون سادگیش میموندم ....ای کاش ...!!!

رضا پنج‌شنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 02:46 ق.ظ http://SetareyeAsemooneShab.persianblog.com

... اما خوبم. ممنون. شما خوبید؟ (چشمک)

[ بدون نام ] شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 12:28 ب.ظ

از گناه بیزار باش اما گناهکار را دوست داشته باش.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد